....
نویسنده: nazi noori(یکشنبه 85/11/29 ساعت 8:30 صبح)
از پشت پنجره بسته غرور به هر چه زیبا بود رنگ مرگ پاشیدم از حقیقت تلخ ترسیدم از دل پاک و یکرنگ ترسیدم از حماقت چشمان مست به دیدگان پر هراس لرزیدم قلبم از ندامت خاطره ای میاید که ذهن ها از آن خالیست از پشت پنجره بسته غرور به باور دیده های خویش خندیدم به موسیقی طپش های قلب گرم به قطره های باران مهر خندیدم به آب شدن شمع قلب خویش چه مغرورانه بالیدم
لیست کل یادداشت های این وبلاگ